داستان عاطفه

تهیه شده توسط: یکی از مربیان مرکز طلوع امید

عاطفه از جمله مواردی است که توسط خانواده، مدرسه و حتی همسالانش، طرد شده بود. او وقتی به مرکز ما مراجعه کرد، بسیار به‌هم ریخته بود و برای 2 سال بود که داروهای اعصاب و روان مصرف می‌کرد. خانواده عاطفه طی سال‌های گذشته به مراکز مختلفی مراجعه کرده بودند و بعد از عدم حصول نتیجه، بسیار ناامید شده بودند. او توسط پدر و مادرش به‌شدت تنبیه می‌شد. خواهر کوچکتر عاطفه یک سال با او اختلاف سنی دارد و از همان کلاس اول با عاطفه همکلاس بوده است (عاطفه کلاس اول را دوبار خوانده‌است) و اتفاقاً در یک کلاس بودند. پدیده تلخ تبعیض بین دو خواهر در رفتار مادر و پدر کاملاً مشهود بود. کارهای کوچک خواهر تشویق پدر و مادر را برمی‌انگیخت و عاطفه دست به‌هرکاری می‌زد تا بتواند توجه پدر و مادرش را جلب کند و در نهایت، ناموفق بود. عاطفه شب ادرای داشت و داروهایی را هم که برای شب ادراری مصرف کرده بود، فایده نداشت؛ چراکه به باور ما، این مشکل، که ریشه در اضطراب عاطفه که برآمده از رفتار تبعیض‌آمیز پدر و مادرش بود، ایجاد شده بود. عاطفه به‌هیچ وجه نمی‌توانست در کلاس بماند. هم معلم و هم کادر مدرسه از دست او عاصی شده بودند. سطح خواندن و نوشتن عاطفه بسیار ضعیف بود به‌حدی که نه می‌توانست بخواند و نه می‌توانست بنویسد.
      برای حل مشکل عاطفه، ابتدا روی مسائل مهمی همچون، کاهش تنبیه بدنی، رفع تبعیض و برقراری رابطه گرم و صمیمی بین عاطفه، مادر و پدرش متمرکز شدم و خوشبختانه پدر و مادر موفق شدند تنبیه را به‌طور کامل قطع کنند. مادر عاطفه خودش به‌نوعی تجربه تبعیض را در کودکی داشت. ابتدا سعی کردم تا او متوجه وجود تبعیض در رفتارش شود و از سوی دیگر، به اثرات منفی که روی عاطفه دارد، آگاه شود. این کار باعث شده بود که مادر خودش را ملزم کند که به عاطفه توجه مثبت داشته باشد. با توجه به این‌که برایمان مسجل شده بود ریشه شب اداری عاطفه، اضطراب بالای اوست و این اضطراب بالا ناشی از احساس تبعیضی است که عاطفه دارد، این احتمال را دادیم که با جابه‌جایی مدرسه خواهر عاطفه، این مسئله حل شود. از این‌رو،  با خانواده توافق شد خواهر عاطفه را به یک مدرسه دیگر ببرند تا آن‌دو در یک کلاس نباشند. بعد از گذشت دو هفته از این جابه‌جایی، شب ادراری عاطفه به‌طور قطع شد. کار با مادر، اساس و مبنای کار ما در مرکز بود؛ چراکه باور ما این است که ریشه عمده مشکلات روانی انسان، در نوع و جنس رابطه‌ای است که مادر، به عنوان مراقبت کننده اصلی، دارد. گفت‌وگوی مداوم و پایش رفتار مادر در خانه باعث شده بود که مادر تلاش کند که رابطه‌اش با دخترش را عمیق کند. اساسی‌ترین مؤلفه‌ رابطه گرم و صمیمی که به‌دنبال شکل‌گیری آن بودیم، «پذیرش» بود. سعی کردیم زمینه برقراری رابطه گرم و صمیمی و شکل‌گیری مهمترین مؤلفه آن، یعنی «پذیرش»، کار کنیم. مادر برای نزدیک شدن به عاطفه، از بازی، نقاشی، قصه‌خوانی و... استفاده کرد و سعی می‌کرد در رابطه با عاطفه، جهان را از دید عاطفه ببیند و خودش را جای او بگذارد. این اقدام مادر با استفاده از برنامه روزانه مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌گرفت و زمینه‌ای فراهم گردید تا این مجموعه رفتارها استمرار داشته باشد. جالب است، رفتارهای پرخطر عاطفه مثل، آتش‌بازی، رفتن بی‌محابا به خیابان و... با زمینه‌سازی شکل‌گیری رابطه گرم و صمیمی، کاهش یافت. داروهای عاطفه نیز به‌مرور قطع شدند. لازم است اشاره کنم که اقدام‌هایی از جمله ثبت نام در کلاس ورزش، کاهش ساعت‌های تماشای تلوزیون و و گوشی هوشمند، نقش مؤثری در فرآیند حل مشکل رفتاری و هیجانی عاطفه داشتند.
     گام مهم ما در طی کار با عاطفه، تقویت مهارت خواندن و نوشتن عاطفه بود. رویکرد ما در فرآیند کار، «کل زبان» بود که طبق این رویکرد، خواندن و نوشتن، ادامه رشد زبان است. تقویت مهارت خواندن، 3 بخش داشت، اول، استفاده از منابع خوب (کتاب قصه با متن کم، نوشته درشت، تصاویر جذاب)، دوم، خواندن مادر برای عاطفه و سوم، گوش دادن به خواندن عاطفه بدون این‌که روی اشکال‌های او متمرکز شویم.  بعد از مدت شاید 3 یا 4 ماه، سطح خواندن عاطفه رشد چشمگیری داشت. از سوی دیگر، بعد از تقویت مهارت خواندن عاطفه، روی نوشتن او نیز کار شد. ابتدا سعی شد با روش‌هایی مثل نوشتن جملات کوتاه از اتفاقات روزانه زندگی عاطفه، ساختن کتاب داستان و...، نوشتن او نیز رشد کرد. رشد مهارت خواندن عاطفه باعث شده بود که زمینه رشد او در سایر دروس نیز فراهم گردد و در آن‌ها نیز رشد داشته باشد. اکنون عاطفه از مرکز ترخیص شده و در پایه چهارم مشغول تحصیل است و خوشبختانه آموزگار از سطح درسی او بسیار رضایت دارد.